ی داستان کوتاه
توی حیات دانشگاه یه نفر یقه پیرهنم رو گرفت، فهمیده بود از خواهرش خوشم میاد بچهها دور ما حلقه زده بودند و فریاد می...کشیدند.......قورتش بده....چون هیکلم بزرگ بود اون هی مشت میزد و من فقط دفاع میکردم...باز اون مشت میزد و من فقط و فقط دفاع
میکردم بالاخره یه خراش کوچیکی توی صورتم افتاد
فرداش خواهرش به من گفت حد اقل تو هم یه مشت میزدی
روم نشد بهش بگم....آخه چشماش شبیه تو بود
به سلامتی هر چی عاشقه
فلامینگوهای رنگ غذای مورد علاقه خود ، یعنی میگوها را جذب می کنند .. اگر هم به اندازه کافی میگو نخورند ، خاکستری می شوند.
آب زیره کاه (دورو،صحنه ساز ،تودار)
منظور این شعر چیست؟ راندن مرغ و مادر بره *کیسه کردم برایت آوردم
پاسخ صحیح را به صورت شماره سوال:پاسخ صحیح به شماره 5000 2853 080 909 پیامک کنید. مثال: از چپ به راست بخوانید 6744:2 |
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.