ودیگـرهیچ.

دوستای گلم
جمله ها و حرفای قشنگ
دلتونو اینجا بنویسین
مث من
ممنونم

منمن
تمام احساسم را در دو کلمه برایش خلاصه کردم دوستت دارم
ترکم کرد
اوفقط عروسکی برای سرگرمی میخواست
من بهترین عروسکش بودم

واو
تمام احساسش را
پاره های قلبش رادیدم
به خاطرمن خودراذره ذره کرد
ندیدم.پاره های دلش راکه میگفت:بامن بمان
من پست ترین مردزمینم

وشما
زودقضاوت نکنید
من دوستش داشتم که ترکش کردم
من آخرراه بودم ولی اوهنوزاول راه
اکنون او بهترین راداردومن هیچ
مردبودم یانه؟

ومن
هنوزبیادت هستم
اماشاهدی ندارم
جزکلاغ بام خانه مان که اوهم حقیقت رابه تکه پنیری میفروشد

و برای شما
از خوب به بدرفتن
به فاصله لذت پریدن ازیک نهرباریک است
امابرای برگشتن بایدازاقیانوس گذشت

ودیگران
درحسرت وصالش ماندند
آنروزکه نفسش من بودم
سوختند درآرزویش من بودم
وهمه داشتنش رابه گوربردند
آنروزکه باعث خوشبختیش من بودم
حال من ماندموآرزوهای نفس بریده
مردی کردم یا نامردی؟

وشمادخترای خوب
قلبتان رابه هر بی سروپایی هدیه نکنید
مردمیخواهدتانشکند
زیرآن همه ضربان محبت هایتان

وتوپسر
مردباش
تاآرزوی داشتن توبرای دختران نامرد
حسرتی بماندتاابد

وخورشید
به گرمایت نناز
من اینجا
از گرمای وجود کسی سوختم
من از محبتش سوختم
تو از چ

و دنیا
با تمام بزرگیش به اندازه یک من جا ندارد
بنازم قدرتش را
که جز خودش ..هیچ کس توان داشتن
حجم کوچک من را ندارد

و من رفاقت را به آخرش رساندم
وبه آخر جاده معرفت رسیدم
آنروز که میان گله گرگها تنهایش نگذاشتم
چه دندانهای تیزی داشتند
هنوز روی تنمرد زخمشان مانده
جنگیدم تا او به سلامت رد شود
من قول داده بودم که مواظبش هستم
قول یک مرد
حال او در مقصد زیبا زندگیمیکند
ومن هنوز اینجابازخمهایم جاماندهام
من قول داده بودم هنوز هم سر قولم
هستم
مثل یک مرد