وقتی علی کریمی پولی برای بنزین زدن ندارد.
امروز یک مطلب جالب دیدم شمام بخونید:
صمد ابراهیمی که دوست علی کریمی و وکیل امیر قلعه نویی است دیروز از یک کمک ویژه کریمی به یک پیرزن و پیرمرد پرده برداشت. اتفاقی که کریمی از شنیدنش خوشحال نمی شود و از کمک میلیونی شماره ۸ به یک خانواده فقیر خبر می دهد.
ترمز زد. پیاده شد و سریع به سمت پیاده رو دوید. پیرزن را از روی زمین بلند کرد. تصور کردم او را می شناسد. اما نه. زمین خوردنش را دیده بود. مثل من که همراهش بودم و مانند همه عابران آن پیاده رو آمیخته با جغرافیای مشابه کوفه.
گفت: «مادر پیر شی. بذار اینجا نفسی چاق کنم.» کیسه داروهایش را برانداز کرد. خدا را شکر آمپولش نشکسته بود.. دستش را گرفت و به سمت ماشین آورد. او را نشاند روی صندلی عقب ماشین و آدرسش را پرسید. پیرزن سر درد دلش باز شد.
علی را نمی شناخت اما نشانی بنده های خدا سر راست است. یک شباهت و یکسان بودن آسمانی. دلها پل می زنند به همدیگر. او را تا منزلش رساندیم. تا آنجایی که مرد خانه روی آن تشک کهنه دراز کشیده بود با درد کهنه ترش. من آمدم بیرون. پیرزن، قصه بیماری و تنهایی همسرش را تا روی چارچوب درب آن حیاط پر از فقر جنوب شهر روایت کرده بود.
علی با چشمانی پر از بغض کنارم نشست. حرفی نزد. حرفی نزدم. وارد پمپ بنزین که شدیم و بنزین که زد پرسید: « داداش کارتخوان دارید؟» کارگر پمپ بنزین که تازه باور کرده بود او کیست گفت: «داریم اما خرابه. قابل نداره آقای کریمی.» به من گفت پول همراهته؟ گفتم آره. دادم و بغضم گرفت…
همین دو ساعت پیش… همان بانک… باجه داری که استقلالی بود و کری خواند و خندید… ۴میلیون و ۷۰۰ هزاری که تراول گرفت و گذاشت کنج جیبش… حالا چرا پول ها نبود؟… پیرزن امشب تا قیامت دعایت می کند اسطوره!
آناکوندا ، ماری است که در آمریکای جنوبی زندگی می کند. طول این مار تقریباً برابر با طول یک اتوبوس ، حدود 10 متر است . مار پیتون مشبک هم یک هیولای به تمام معناست اما از آناکوندا کوتاه تر است.
تا چه از آب در بیاید (تا نتیجه و حاصل کار چه باشد)
پاسخ صحیح را به صورت شماره سوال:پاسخ صحیح به شماره 5000 2853 080 909 پیامک کنید. مثال: از چپ به راست بخوانید 29710:1 |
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.