ساعات اجابت دعا در روز جمعه
وسعت رزق و سلامتي سرآمد حاجات دنيايي
ساعات اجابت دعا در روز جمعه جام جم
آنلاين: آيتالله شيخ مجتبي تهراني با
تأکيد بر اينکه جمعه، آقاي روزهاي هفته
است ، ساعات اجابت دعا در اين روز را
برشمرد و گفت: وسعت رزق و سلامتي سرآمد
حاجات دنيايي هستند. بحث ما راجع به ماه
مبارک رمضان بود که عرض کردم ماه تلاوت
قرآن، يعني بازگوکردن کلام ربّ و ماه
دعا، يعني سخن گفتن عبد با ربّ است و دعا
هم بر دو قسم است؛ مأثور و غيرمأثور. عرض
کردم که براي دعا شرايط و آدابي هست و
بحث ما به اينجا رسيد که دعا مؤثر است
اما عوا
وسعت رزق و سلامتي سرآمد حاجات دنيايي
ساعات اجابت دعا در روز جمعه
جام جم آنلاين: آيتالله شيخ مجتبي تهراني با تأکيد بر اينکه جمعه، آقاي روزهاي هفته است ، ساعات اجابت دعا در اين روز را برشمرد و گفت: وسعت رزق و سلامتي سرآمد حاجات دنيايي هستند.
بحث ما راجع به ماه مبارک رمضان بود که عرض کردم ماه تلاوت قرآن، يعني بازگوکردن کلام ربّ و ماه دعا، يعني سخن گفتن عبد با ربّ است و دعا هم بر دو قسم است؛ مأثور و غيرمأثور. عرض کردم که براي دعا شرايط و آدابي هست و بحث ما به اينجا رسيد که دعا مؤثر است اما عواملي هم هستند که اينها بر روي دعا اثرگذار در سه رابطه هستند.
يکي از عوامل مؤثر بر دعا ، عامل زمان بود. ما اول در مورد «شبانهروز» بحث کرديم؛ در شب چه موقعي از شب و در روز نيز به همين صورت.
درباره روز که جلسه گذشته بحث کردم، اگر دقت کنيد سه موقعيت را مطرح ميکنند؛ يکي هنگام طلوع آفتاب، دوم هنگام زوال شمس، يعني نيمروز و سوم هنگام غروب آفتاب. اگر خوب دقت کنيد، ميبينيد که در معارف ما چقدر زيبا مسائل معنوي ما به مسائل مادي ما آميخته شده است.
اول و وسط و آخر هر روز نسبت به جميع امور، به ياد خدا باش و از او بخواه و خودت را به او واگذار کن. «لَا حَولَ وَ لَا قُوَّ?َ إلَّابِالله»؛ متوجه اين معنا باش که هيچ پناهگاهي و هيچ نيرويي جز پناهگاه الهي و نيروي الهي نيست. لذا آيات و روايات ما اول و وسط و آخر روز را مطرح ميکند. اين براي شبانهروز بود؛ حالا گامبهگام پيش ميرويم.
تأثير شب و روز جمعه بر دعا
اما هفته؛ در روزهايي که ايام هفته را تشکيل ميدهند، ميبينيم که در روايات ما شب جمعه و روز جمعه را از نظر اثرگذاري بر روي دعا بطور خاص مطرح ميکنند. روايات در اين زمينه بسيار است. من بنايم بر اين است که نمونهبرداري ميکنم و مطلبم را روي آن استوار ميکنم.
نداي فرشته منادي در شب جمعه
در باب شب جمعه ما روايات متعددي داريم؛ يک روايت از پيغمبر اکرم(ص) است که حضرت فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى يُنْزِلُ مَلَکاً إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا کُلَّ لَيْلَةٍ فِي الثُّلُثِ الْأَخِيرِ»؛ خداوند در هر شب، در ثلث آخر شب، فرشتهاي را به آسمان دنيا فرو ميفرستد؛ «وَ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ»؛ شب جمعه هم که ميشود از اول شب ميفرستد؛ «فَيَأْمُرُهُ فَيُنَادِي»، به او فرمان ميدهد، پس او ندا ميکند. حالا نداهايش چيست؟ «هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ»؛ آيا درخواست کنندهاي هست که من درخواستش را اجابت کنم؟ «هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ»؛ آيا توبه کنندهاي هست که توبهاش را بپذيرم؟ «هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ»؛ آيا کسي هست که طلب آمرزش کند و او را بيامرزم؟ «يَا طَالِبَ الْخَيْرِ أَقْبِلْ»؛ اي کسي که طالب خوبيها هستي، روي بياور؛ «يَا طَالِبَ الشَّرِّ أَقْصِرْ»؛ اي کسي که ـنعوذباللهـ به سمت شرّ داري ميروي، دست بردار. «فَلَا يَزَالُ يُنَادِي بِهَذَا إِلَى أَنْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ»؛ اين فرشته آنقدر ندا ميکند تا سپيدهدم بدمد. «فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ عَادَ إِلَى مَحَلِّهِ مِنْ مَلَکُوتِ السَّمَاءِ».(بحارالانوار، 2، 314) وقتي که فجر طالع ميشود، برميگردد به همان محل خودش که ملکوت آسمان است.
نداي الهي در شب جمعه
روايت ديگر، روايتي است که ابوبصير از امام باقر (ع) نقل ميکند. تفاوت دو روايت را خوب دقت کنيد؛ چون من با توجه به اين نکات اين روايات را ميخوانم. آن روايت اول اين بود که خدا يک فرشته را ميفرستد که ندا کند؛ اما در روايت دوم ميفرمايد خودِ خدا ندا ميکند.
حضرت ميفرمايد: «إنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيُنَادِي کُلَّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ إِلَى آخِرِهِ»، خداي متعال هر شب جمعه از سر شب تا آخر شب، از بالاي عرش ندا ميدهد: «أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونِي لآِخِرَتِهِ وَ دُنْيَاهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُجِيبَهُ»؛ آيا بندهاي هست که من را بخواند و از من براي آخرت و دنيايش درخواست کند، تا قبل از آنکه فجر طالع شود که جوابش را بدهم؟
«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَتُوبُ إِلَيَّ مِنْ ذُنُوبِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ»؛ آيا بنده مؤمني هست که قبل از طلوع فجر از گناهانش توبه کند تا من توبه او را بپذيرم؟ «أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ قَدْ قَتَّرْتُ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَسْأَلَنِي الزِّيَادَةَ فِي رِزْقِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَزِيدَهُ وَ أُوَسِّعَ عَلَيْهِ»؛ آيا بنده مؤمني هست که من از نظر رزق و روزي بر او تنگ گرفته باشم، بيايد از من توسعه رزق و روزي را تقاضا کند و روزي بطلبد تا من روزي دنيايياش را توسعه دهم؟ «أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ سَقِيمٌ يَسْأَلُنِي أَنْ أَشْفِيَهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُعَافِيَهُ».(وسائل الشيعه، 7، 389) آيا يک بنده مؤمني هست که بيماري داشته باشد و بيايد از من شفا بخواهد قبل از اينکه فجر طالع شود تا من هم او را شفا و عافيتش دهم؟
همه حاجات را شب جمعه بخواه
اين روايت مفصل است و ادامه دارد. به همين مقدار در اين دو روايتي که خواندم دقت کنيد؛ هم مسئله امور معنوي را مطرح ميکنند، هم امور مادي را؛ هم گرفتاريهاي معنوي را که انسان از بار گناه، سبکبار شود که در آن مغفرت و توبه هست، هم مسئله حاجات دنيوي را مطرح ميکند.
البته روايت اول به صورت کلي فرمود: «فَيُنَادِي هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ»؛ آيا کسي هست که از من درخواستي کند، تا من به او بدهم؛ اما روايت دوم اين درخواستها و حاجتها را بخشبخش ميکند.
حاجات معنوي و آخرتي
امام باقر (ع) به ابوبصير، اول بهطور کلّي ميفرمايد «أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونِي لآِخِرَتِهِ وَ دُنْيَاهُ»؛ اول اين مطلب کلي را فرمود؛ «دنيا» و «آخرت». اول هم آخرت را مطرح ميکند. در بين امور آخرتي هم اهم امور براي من اين است که گناهانم آمرزيده شود.
ميگوييم «دفع ضرر» اولي است از «جلب منفعت»؛ آيا بهتر نيست که انسان جلوي ضرر را بگيرد تا بخواهد جلب منفعت کند؟ اصلاً عاقل اينگونه است. ميگويد اول ضرر نکنم؛ منفعت پيشکش. لذا اول سراغ اين ميرود. البته اينجا «دفع ضرر» نيست، بلکه «رفع ضرر» است. يعني مسئله آمرزش نسبت به گناهان مطرح است. لذا اولاً امور معنوي که اهم امور است را مطرح فرمود؛ در امور معنوي هم اهم آن چيست؟ آمرزش گناهان است که رفع مانع است.
حاجات مادي و دنيايي
بعد هم ميرود سراغ دنيايت. وسعت رزق ميخواهي؟ خيال نکني فقط با تلاش خودت، روزيات وسيع ميشود. نه، تنگ و گشاديِ روزي دست کسي است که روزيرسان است. دست من و تو نيست. يکوقت اشتباه نکنيد؛ رزق يعني روزي؛ روزي يعني چه؟ يعني آن چيزي که من در حيات مادي و نشئه دنيويام از آن بهره ميگيرم؛ نه پول زياد.
در آخر بحثم هم به اين مسئله اشاره ميکنم. ممکن است کسي بدود و پول زياد گير بياورد؛ بعد تا آن پول را گير آورد، يک چاله و بلکه چاهي پيدا شود و يکدفعه در آن بيفتد. خوب، اين روزي تو نبود. بيخود خودت را خسته کردي! اين همه تلاش کردي، آخرش هيچ.
اينها را در روايات داريم؛ اينهايي که من ميگويم از خودم نيست. پس مسئله اين نيست؛ توسعه رزق به معناي آن چيزهايي است که من نسبت به زندگي دنياييام از آن بهرهبرداري کنم و سود ببرم. گاهي هم ممکن است خيلي داشته باشم، اما از آن طرف مبتلا به يک سنخ رذيلهاي باشم که حتي براي خودم هم سود نبرم. ميخواهم اين را عرض کنم که در اينجا تعبير روايت، رزق و توسعه رزق است.
وسعت رزق و سلامتي ؛ سرآمد حاجات دنيايي
پس بعد از امور آخرتي و معنوي، ميآيد سراغ امور دنيايي که دو چيزي که اهم امور مادي است را من خواندم. يکي اينکه اگر گرفتاري مادي دارم و رزقم تنگ است و دستتنگ هستم، به مقداري که احتياجم هست و بهرهبرداري ميکنم دست و بالم باز شود.
دوم، مسئله بدني و بيماري است؛ اين دو تا را مطرح را ميکند. سرآمد نيازها و امور دنيايي، همين دو مسئله است. بعد در روايت مسائل ديگر هم هست که من بيش از اين نميخوانم لذا بر دعا در شب جمعه تأکيد شده است. يعني اين زمان، خصوصيت دارد و تأثير ميگذارد روي دعاهايي که انسان ميکند؛ چه در بُعد معنوياش، چه در بُعد مادياش. حضرت بُعد مادي را هم بخشبخش کردند؛ مثلاً امور معيشتي و مزاجياش از نظر بيماري و سلامتي را مطرح فرمودند.
روز جمعه ، آقاي روزهاي هفته
من از شبِ جمعه بگذرم و به روزِ جمعه برسم. اما روز جمعه؛ راجع به روز جمعه روايات متعدد و بسياري داريم. من اهمّ آنها را مطرح ميکنم. يک روايت از پيغمبر اکرم است که حضرت فرمود: «إنَّ يَوْمَ الْجُمُعَةِ سَيِّدُ الْأَيَّامِ » روز جمعه، سيد و آقاي ايام هفته است؛ «يُضَاعِفُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ الْحَسَنَاتِ»؛ خدا در روز جمعه حسنات را دو برابر ميکند؛ «وَ يَمْحُو فِيهِ السَّيِّئَاتِ»؛ گناهان را در اين روز ميآمرزد؛ «وَ يَرْفَعُ فِيهِ الدَّرَجَاتِ»؛ و بر درجات او ميافزايد. اول حسنات، بعد سيئات، بعد درجات؛ منظور از درجات، مقامات معنويه است و ديگر ربطي به اعمال خارجيه ندارد.
اما مراد از حسنات، اعمال جوارحي بود که در مقابلش پاداش است؛ در مقابل سيئات هم ـنعوذباللهـ کيفر است. «وَ يَسْتَجِيبُ فِيهِ الدَّعَوَاتِ»؛ بهطور کلي خداوند دعاهايي را که در روز جمعه ميکنند، مورد اجابت قرار ميدهد. «وَ يَکْشِفُ فِيهِ الْکُرُبَاتِ»؛ رنجها و گرفتاريها را در اين روز برطرف ميکند. «وَ يَقْضِي فِيهِ الْحَاجَاتِ الْعِظَامَ». (بحارالانوار، 86، 274) خداوند در روز جمعه حاجتهاي بزرگ را برآورده ميکند.
ساعت پر برکت در روز جمعه
بسيار خوب؛ تا اينجا جنبه کلي داشت که روز جمعه و شب جمعه روي دعا يک چنين اثري دارد. نکته بعدي راجع به اين است که چه ساعتي از ساعات روز جمعه اين اثر هست؟ آيا سراسري است يا ساعت خاصي است؟ در يک روايت که خطبهاي است که علي (ع) خوانده و من فقط اين جملهاش را که راجع به جمعه است ميگويم که فرمودند: «وَ فِيهِ سَاعَةٌ مُبَارَکَةٌ لَا يَسْأَلُ اللَّهَ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ فِيهَا شَيْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ». (وسائل الشيعه؛ 7، 379) يعني در روز جمعه ساعتي هست که بنده مؤمن از خداي متعال چيزي درخواست نميکند، مگر آنکه خدا به او اعطاء ميفرمايد.
معلوم ميشود يک ساعت خاصي در روز جمعه هست که آن ساعت خصوصيت دارد. مثل اينکه تأثيرش روي دعا بيشتر است که اين تعبير را ميفرمايد. «وَ فِيهِ سَاعَةٌ مُبَارَکَةٌ لَا يَسْأَلُ اللَّهَ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ فِيهَا شَيْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ».
ساعات اجابت دعا در روز جمعه
اين يک تعبير بود؛ باز هم يک روايت ديگر از علي (ع) داريم که ميفرمايند: «أَکْثِرُوا الْمَسْأَلَةَ فِي يَوْمِ الْجُمُعَةِ وَ الدُّعَاءَ فَإِنَّ فِيهِ سَاعَاتٍ يُسْتَجَابُ فِيهَا الدُّعَاءُ وَ الْمَسْأَلَةُ». ( بحارالأنوار، 86، 349)
تفاوت بين اين دو روايت را ميخواهم بگويم؛ در آن خطبه ميفرمايد «ساعت»، ولي در اين روايت «ساعات» ميفرمايد. معلوم ميشود ساعات خاصي در روز جمعه هست. علي (ع) وقتي که ميفرمايد: «فَإِنَّ فِيهِ سَاعَاتٍ يُسْتَجَابُ فِيهَا الدُّعَاءُ وَ الْمَسْأَلَةُ»، بعد در ذيل آن يک جمله دارد که ميفرمايد: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْخَيْرَ وَ الْشَّرَّ يُضَاعَفَانِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ»؛ يعني بدانيد که در روز جمعه خير و شرّ مضاعف ميشود.
هم در اين خطبه و هم در اين روايتي که خواندم، دو مطلب هست. يکي اين است که در روز جمعه ساعت مخصوص و زمان مخصوصي هست که آن زمان اثرش بر روي دعا بيشتر است. هيچ منافاتي ندارد که سرتاسر روز مؤثر باشد، اما يک ساعت خاص اثرش بيشتر باشد. اين يک مطلب بود. اما مطلب دوم را در آخر بحث ميگويم.
ساعت اول: از ظهر شرعي تا نداي نماز جمعه
حالا برويم سراغ آن ساعت؛ همچنان گامبهگام پيش ميروم. در روايات يک روايت هست از امام باقر(ع) که ميفرمايد: «فِي يَوْمِ الْجُمُعَةِ سَاعَةٌ لَا يَسْأَلُ اللَّهَ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ فِيهَا شَيْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ»؛ اين همان کبراي کليه است که در روايت علي هم بود. فرمود در روز جمعه يک ساعتي هست که بنده مؤمني از خدا درخواستي نميکند و حاجتي نميطلبد، مگر اينکه خدا به او عطا ميکند. حالا بحث در اين است که کدام ساعت است؟ بعد امام باقر (ع) ميفرمايد: «وَ هِيَ مِنْ حِينِ تَزُولُ الشَّمْسُ إِلَى حِينِ يُنَادَى بِالصَّلَاةِ». ( مستدرکالوسائل، 6، 19)
حضرت خيلي زيبا محدودش ميکند، موقعي که ظهر ميشود، يعني ظهر شرعي که زوال شمس است، تا موقعي که ندا داده ميشود که اين اشاره به آيه شريفه در سوره جمعه و ندا براي نماز جمعه است. چقدر زيبا حضرت آن ساعت را توضيح ميدهند.
ساعت دوم: لحظات پاياني روز جمعه
در يک روايت ديگر هست که اين روايت را من ديدهام که از حضرت زهرا (س) نقل ميکنند که حضرت اين جملات را فرمود: «سَمِعْتُ النَّبِيَّ أنَّ فِي الْجُمُعَةِ لَسَاعَةً لَا يُرَاقِبُهَا رَجُلٌ مُسْلِمٌ يَسْأَلُ اللهَ عَزَّوَجَلَّ فِيهَا خَيْراً إلَّا أعْطَاهُ إيَّاهُ»؛ ميگويد من از پيغمبر شنيدم که فرمودند در روز جمعه يک ساعتي هست که اگر شخص مسلمان مراقبت داشته باشد و از خدا در آن ساعت خيري بخواهد، مطمئنّاً خدا به او عنايت ميکند. «قَالَتْ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللهِ أيُّ سَاعَةٍ هِيَ»؛ ميگويد من از پيغمبر سؤال کردم اين ساعتي که شما گفتيد چه وقتي است؟ «قَالَ إذَا تُدَلَّى نِصْفُ عَيْنِ الشَّمْسِ لِلْغُرُوبِ»؛ يعني حضرت فرمود آن موقعي که نصف خورشيد هنگام غروب استتار پيدا کند.
بعد در ادامه روايت دارد: «وَ کَانَتْ فَاطِمَةُ تَقُولُ لِغُلَامِهَا إصْعَدْ عَلَى الضِّرابِ فَإذَا رَأيْتَ نِصْفَ عَيْنِ الشَّمْسِ قَدْ تُدَلَّى لِلْغُرُوبِ فَأعْلِمْنِي حَتَّى أدْعُو». (معاني الاخبار، 399) يعني حضرت زهرا به غلامش ميفرمود برو به پشت بام و نگاه کن، هر وقت اين زمان فرا رسيد که موقع غروب، نصف خورشيد بالا بود، من را خبر کن؛ ميخواهم دعا کنم.
من همينطور گام به گام همه اين روايات را براي شما بررسي کردم؛ محصولي که به دست من آمده از آنها اين است که اوّلاً زمان مؤثر است. دعا خودش کاربرد دارد، اما اينها عواملي هستند که روي اجابت دعا اثر ميگذارند؛ از جمله روز جمعه. اما در روز جمعه دو موقعيت و دو زمان است که اثرش بيشتر است.
يکي وقت زوال شمس تا قبل از اينکه نماز جمعه شروع شود؛ دوم، هنگام غروب آفتاب که هنوز تمام قرص پنهان نشده باشد و. يک مقداري از قرص خورشيد نمايان شده باشد؛ يعني آخرين لحظات روز جمعه. بنابر اين من اين بحث را به اين مقدار جمعبندي کرده باشم که در ايام هفته، شب جمعه و روز جمعه، اين دو زمان مؤثرند. بعد هم روند اثرگذاري و جنبههاي عملي و کاربردياش را هم تا حدي بيان کردم.
ثواب خير و عقاب شر در روز جمعه مضاعف است
امّا مطلب دوم که در علي (ع) بود، اين بود که بعد از آنکه حضرت فرمود: «أَکْثِرُوا الْمَسْأَلَةَ فِي يَوْمِ الْجُمُعَةِ وَ الدُّعَاءَ فَإِنَّ فِيهِ سَاعَاتٍ يُسْتَجَابُ فِيهَا الدُّعَاءُ وَ الْمَسْأَلَةُ»، اين جمله را هم اضافه کردند که: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْخَيْرَ وَ الْشَّرَّ يُضَاعَفَانِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ»؛ عجب! بيا ببين قضيه چه شد.
اين زمان دو کاربرد دارد؛ يک کاربرد از نظر دعاها و امور خير دارد؛ يعني اعمال خيري که روز جمعه انجام ميدهيد دو برابر ميشوند؛ چون در آن روايت ديگر از پيغمبر اکرم هم بود که اين اعمال خير، از نظر پاداش و اثر نيک دو چندان ميشود. از آن طرف هم عجيب است؛ اگر در اين روز گناه کني، کيفرت هم دو چندان ميشود.
جمعه روز تفريح و لااُباليگري نيست
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْخَيْرَ وَ الْشَّرَّ يُضَاعَفَانِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ»؛ يعني بدانيد که خير و شر در روز جمعه دو چندان ميشود. يعني چه؟ يعني اين زمان اثري که ميگذارد روي عمل تو اين است که همينطور که حسناتت مضاعف ميشود، سيئاتت هم مضاعف ميشود. پس حواست را جمع کن.
خيال نکني روز جمعه، روز تفريح و روز لااُباليگري و اين چيزهايي است که متأسفانه متداول است و از احکام اسلامي و معارف ما به دور است. نکند برويد دنبال اينها که ميگويند بگذاريد مردم شاد باشند. واي بر شما که اين حرفها را ميزنيد؛ واي بر شما بيخبرهاي از اسلام که مردم را به سوي گناه و لااُباليگري سوق ميدهيد و بعد هم براي آنها اسباب گناه را فراهم هم ميکنيد و تبليغات ميکنيد.
جمعه که ميشود، ميگويند ديگر ما ميخواهيم مردم را شاد کنيم. شما با اين کارهايتان در قعر جهنميد؛ چون از قيامت بيخبريد. شما در بسياري از گناهان مردم شريکيد. روز جمعه که ميشود، ديگر روز آزادي است!؟ آزادي از هر چيزي؟ از قيد و بند احکام شرعيه هم آزاد ميشويد؟ آنوقت پسوند «اسلامي» را هم به دنبال اسم تشکيلات خود ميکشيد؟
غرضم اين بود؛ «وَ اعْلَمُوا»، اين را بدانيد، خيال نکنيد که اين زمان فقط بر روي خيرت اثر ميگذارد؛ روي شر هم اثر دارد. گناهانت را هم دو چندان ميکند. لذا است که ائمه ما دائم تأکيد ميکردند و ميگفتند که شما خواهيد مُرد و از اين نشئه ميرويد؛ لذا حواستان جمع باشد؛ بار گناهتان را سنگين نکنيد؛ بار خيرتان را زياد کنيد. در آخرين لحظات زندگيشان، سفارششان براي همين بود.
1. هرم بزرگ خوفو( مصر) 2. باغ های معلق سمیرا میس ( عراق ) 3. مجسمه زئوس ( معبد المپا در یونان) 4. معبد دیانا ( افسس در ترکیه ) 5. آرامگاه هالیگازماس ( ترکیه ) 6. مجسمه کولوسوس رودس( یونان ) 7. فانوس دریایی اسکندریه ( مصر) می باشند.
فرش را جارو می زنند،برف را با پارو( نظر به تناسب دادن امور ،هر کاری ابزاری دارد )
اولین شاعر که شعر او هم اکنون به صورت کتیبه بر گنبد امام رضا (ع) نوشته شده؟
پاسخ صحیح را به صورت شماره سوال:پاسخ صحیح به شماره 5000 2853 080 909 پیامک کنید. مثال: از چپ به راست بخوانید 12198:3 |
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.