لبخند زندگی
داشتم تند تند راه میرفتم اما نگاهم به سنگفرش پیادهرو بود که حیاتی سبز در گوشه پیادهرو چشمامو نوازش کرد. گیاهی سبز که از میون سنگها راه خودش رو به این دنیا باز کرده بود. اینکه چطور این گیاه برای نفس کشیدن و اثبات بودن، خودش را از میان سنگهای سرد بالا کشیده و گرمی حضورش رو به رخ سردی
سنگها میکشونه، چیزیه که دلت میخواد همیشه تو ذهنت بمونه و به خودت بگی:
قد میکشم و بزرگ میشم. من اسیر سختی دلهای سنگ شده نمیمونم. من راهی را به سوی نور، به سوی هوا پیدا میکنم. من نفس خواهم کشید. اگر از کسی بدی دیدم، اگر زشتی دیدم، اگر نامهربونیها مثل سنگ سد راهم شدند، بد نمیشوم و زشت نمیشوم.
من برای همیشه لحظههای زندگیام، قدرت اندیشیدن به نیکی و غرق شدن در نیک بودن را در درونم حفظ میکنم، بدون هراس از ربوده شدن این حس.
من آن حضور سبزی خواهم بود که اندک نگاهی به من، دلها را به تپش خواهد انداخت…
نرم افزار چیزی است که قبل لمس و رؤیت نیست و مجموعه دستورالعمل هایی است که بر روی دیسک ضبط شده است.
جای سوزن انداختن نیست ( تجمع گروه زیادی از مردم در یک محل و منطقه )
نام سیاوش در کدام کتاب واثر گفته شده است؟
پاسخ صحیح را به صورت شماره سوال:پاسخ صحیح به شماره 5000 2853 080 909 پیامک کنید. مثال: از چپ به راست بخوانید 11300:4 |
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.