حکایت بسیار جالب مرد زاهد و ریاکاری
مرد زاهدی، روزی به مهمانی شخصیتی بزرگ رفت. هنگام غذا خوردن فرا رسید. زاهد از عادت همیشگی غذا کمتر خورد .
بعد از غذا، نوبت نماز خواندن رسید. مرد زاهد به نماز ایستاد، اما بر خلاف همیشگی، نماز را طولانی به جا آورد. پس از آنکه به خانه رسید، از همسرش طعام خواست.
پسر او که همراهش بود، با تعجب پرسید: مگر در مهمانی به اندازه کافی غذا نخوردی؟
پدر گفت: کم خوردم تا آدم پرخوری جلوه نکنم و برای روزهای آینده برای خود موقعیتی کسب کنم !
پسر با شنیدن شرح ریا کاری پدر به او گفت: پدر جان! نمازت را نیز
نور کرم شب تاب ، کاملاً شبیه نورهای دیگر است ، ولی اصلاً گرما ندارد. این گونه نورافشانی (نور افشانی سرد ) گفته می شود . این نور بر اثر ماده ای به نام ( لوسی فرین ) ایجاد می شود که در بدن کرم شب تاب وجود دارد . وقتی این ماده با اکسیژن ترکیب می شود ، می درخشد.
آخرین تیر ترکش (آخرین چاره یا تدبیر )
شعر جاودانگی عشق اثر:
پاسخ صحیح را به صورت شماره سوال:پاسخ صحیح به شماره 5000 2853 080 909 پیامک کنید. مثال: از چپ به راست بخوانید 28373:1 |
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.