عشقولانه، فقط تو را دوست دارم و
داستان جالب و خواندنی فقط تو را دوست دار م
روزی پسری خوشچهره در حال چت کردن با یک دختر بود. پس از گذشت دو ماه، پسر علاقه بسیاری نسبت به او پیدا کرد. اما دختر به او گفت: «میخواهم رازی را به تو بگویم.»
پسر گفت: «گوش میکنم.»
دختر گفت: «پیتر من میخواستم همان اول این مساله را با تو در میان بگذارم اما نمیدانم چرا همان اول نگفتم، راستش را بخواهی من از همان کودکی فلج بودم و هیچوقت آنطور که باید خوش قیافه نبودم. بابت این دو ماه واقعاً از تو عذر میخواهم.»
پیتر گفت: «مشکلی نیست.»

پیاز به دلیل داشتن آنتی اکسیدان تنش و نگرانی را از بین می برد
رطب خورده،منع رطب چون کند (فرد فاسد و گنه کار چگونه می تواند دیگران را نهی از منکر کند)
مجالس سبعه شامل چه مطالبی است؟
![]() |
پاسخ صحیح را به صورت شماره سوال:پاسخ صحیح به شماره 5000 2853 080 909 پیامک کنید. مثال: از چپ به راست بخوانید 4662:2 |
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.