داستان خواندنی آرایشگر و خدا !
مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در بین کار گفت و گوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها در مورد مطالب مختلفی صحبت کردند. وقتی به موضوع خدا رسید آرایشگر گفت: «من باور نمی کنم که خدا وجود دارد.»
مشتری پرسید: «چرا باور نمی کنی؟»
آرایشگر جواب داد: «کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد؟ شما به من بگو اگر خدا وجود داشت این همه مریض می شدند؟ بچه های بی سرپرست پیدا می شد؟ اگر خدا وجود داشت درد و رنجی وجود داشت؟ نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این همه درد و رنج
گلسنگ در واقع از دو موجود زنده تشکیل می شود که بسیار نزدیک به یکدیگر زندگی می کنند . این دو موجود زنده یک قارچ و یک جلبک سبز هستند . جلبک با عمل فتوسنتز برای خود و قارچ غذا می سازد . قارچ آب ونمک های معدنی را به ججلبک می رساند.
خانه ات آباد ( به منظور سپاسگذاری ،تحسین، یا دعا گفته می شود)
پدر شعر ایران کدام شاعر است؟
 |
پاسخ صحیح را به صورت شماره سوال:پاسخ صحیح به شماره 5000 2853 080 909 پیامک کنید. مثال: از چپ به راست بخوانید 34351:2 |
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.