حکایت جالب مرد اسیر و پادشاه
حکایت جالب و خواندنی مرد اسیر و پادشاه
در يکى از جنگها، عدهاى را اسير کردند و نزد شاه آوردند. شاه فرمان داد تا يکى از اسيران را اعدام کنند. اسير که از زندگى نااميد شده بود، خشمگين شد و شاه را مورد سرزنش و دشنام خود قرار داد که گفته اند: هر که دست از جان بشويد، هر چه در دل دارد بگويد.
وقت ضرورت چو نماند گريز
دست بگيرد سر شمشير تيز
ملک پرسيد: اين اسير چه مىگويد؟
يکى از وزيران نيک محضر گفت: اي خداوند هميگويد:
والکاظمين الغيظ و العافين عن الناس
ملک را رحمت آمد و از سر خون او درگذشت.
در سال 1960 در اقیانوس آرام ، دو غواص به عمق 11 کیلومتری در گودال ماریان رسیدند . آنها سوار نخستین زیر دریایی به نام تریست بودند. این وسیله در آن زمان ، در نوع خود بی نظیر بود . پایین رفتن آنها تقریباً پنج ساعت طول کشید.
چاه باید از خودش آب داشته باشد ( انسان باید ذاتا خمیره و وجود داشته باشد )
اولین اپراطوری دنیا توسط چه کسی تاسیس شد؟
پاسخ صحیح را به صورت شماره سوال:پاسخ صحیح به شماره 5000 2853 080 909 پیامک کنید. مثال: از چپ به راست بخوانید 31214:1 |
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.