می نویسـم

می نویسم چون دلم گرفته چون تنهایی و بغض داره خفم میکنه می نویسم چون می دونم هیچ مخاطبی نیست که بخونه می نویسم چون دارم کم میارم می نویسم چون شونه هام تحمل این بار سنگین و نداره می نویسم چون دلم خیلی کوچیکه و طاقت این همه غم و نداره می نویسم چون خسته شدم بسکه سکوت کردمو و ناراحتیمو پشت لبخندای پوچ قایم کردم تا کسی نفهمه ازش دلخورم می نویسم چون از آدمای شکم سیری که ادای ناراحت بودنو در میارن بیزار شدم می نویسم از نا دوستانی که ادای دوست رو در میارن می نویسم چون از این قفس پوشالی تن خسته شدم می نوی

فقط کامنت