طعم مرگ هر چند مثل پیشتر
با خویش در جنگم
با درد مردم، با خدا، با خود، هماهنگم
مثل ابوذر نیستم، نه! مثل سلمان هم،
تنها شبیه چشمهای همصحبت سنگم
با اینکه آرامم، ولی ای کاش میدیدی
یک لحظه آرامش ندارد سینة تنگم
از چار سو باد غریبی میوزد هر روز
از پنج سو درگیر با مردان نیرنگم
از بین آنهایی که طعم مرگ میدادند
تنها تو میگفتی که با یک لاله همسنگم
ای کاش بودی تا برایم قصّه میگفتی
همدرد من! امشب برایت سخت دلتنگم
سعیدی راد
آیا میدانید کوه های آلپ در سال حدود یک سانتی متر بلند می شوند.
عاقبت گرگ زاده گرگ شود،گرچه با آدمی بزرگ شود ( از افراد فاسد و بد نمی توان انتظار نیکی و خوبی داشت)
امشب صدای تیشه از بیستون نیامد**شاید به خواب شیرین فرهادرفته باشد کدام ارایه دیده میشود؟
پاسخ صحیح را به صورت شماره سوال:پاسخ صحیح به شماره 5000 2853 080 909 پیامک کنید. مثال: از چپ به راست بخوانید 34443:2 |
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.