تقديم به فرمانده شهيد يداله صبور
شهيد يداله صبور
دو چشم بي شکيب از من. دو چشمون صبور از تو
دل بي طاقتم هرگز مباد اينگونه دور از تو
هنوزم بي تو دلتنگم. هنوزم بي تو بي تابم
که با ياد تو بيدارم که با ياد تو مي خوابم
هجوم شب رو ميديدي که مثل ماه تابيدي
خوشا اون لحظه هايي که به مرگ سرخ خنديدي
دوباره اسمتو ديدم روي پيشوني جاده
کي ديده ماه رو زخمي. رو دوش برکه افتاده؟
تو اون رود شگفتي که به اقيانوس پيوستي
خدا ميدونه تا دنياست هميشه تو دلم هستي
تموم شهر رو گشتم با اين زخمي ترين پاها
صبوري مثل تو هرگز نديدم توي اين دنيا
بيادت بعد اون شبها حالا يک شمع خاموشم
چه اندوهي به دل دارم! چه باري مونده بر دوشم!
سعیدی راد

با برخورد قطه های ریز آب درون ابر ، تخلیه الکتریکی صورت می گیرد . بارهای مثبت در بالای ابر و بارهای منفی در کف ابر جمع می شوند . با برخورد یک بار منفی با بار مثبت در روی زمین رعد و برق به وجود می آید .
آدم باید نگاه به سرمایه اش بکند نه هم سایه اش (آدم باید کاری را انجام بدهد که با توجه به توانایی خود باشد)
این شعر از کیست؟امشب چو ز شب اغلبی سرآید و آفاق لب از گفت و گو بندد تا از پس آن قله جنوبی فانوس شبان یک شکر بخندد
![]() |
پاسخ صحیح را به صورت شماره سوال:پاسخ صحیح به شماره 5000 2853 080 909 پیامک کنید. مثال: از چپ به راست بخوانید 38332:2 |
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.