من هم در پاسخ گفتم
من هم در پاسخ گفتم: «حالا وقتش رسیده که تو استراحت کنی و بگذاری که من این لطف را در حق تو بکنم.»
هنگام صرف شام آن قدر با هم حرف زدیم که سینما را از دست دادیم. وقتی او را به خانه رساندم گفت که باز هم با من بیرون خواهد رفت به شرط اینکه او مرا دعوت کند و من هم قبول کردم.
وقتی به خانه برگشتم همسرم از من پرسید که آیا شام بیرون با مادرم خوش گذشت؟
من هم در جواب گفتم: «خیلی بیشتر از آنچه که میتوانستم تصور کنم.»
چند روز بعد مادرم در اثر یک حمله قلبی شدید در کمال ناباوری درگذشت.
چند روز بعد پاکتی ح
لایه پوستی که آرنج دست را پوسانده ، هر ده روز یکبار عوض می شود .
اجل دور سرش می چرخد (وضعیت ناگوار و دردناکی در انتظارش است)
پس از کودتای 28مردادفرمانده نظامی تهران چه کسی بود
پاسخ صحیح را به صورت شماره سوال:پاسخ صحیح به شماره 5000 2853 080 909 پیامک کنید. مثال: از چپ به راست بخوانید 24568:1 |
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.