شب اخر.
سکوتت را ندانستم، نگاهم را نفهمیدی
نگفتم گفتنیها رو، تو هم هرگز نپرسیدی
شبی که شام آخر بود، به دست دوست خنجر بود
میان عشق و آینه یه جنگ نابرابر بود
چه جنگ نابرابری، چه دستی و چه خنجری
چه قصهی محقری، چه اول و چه آخری
ندانستیم و دل بستیم، نپرسیدیم و پیوستیم
ولی هرگز نفهمیدیم شکار سایهها هستیم
سفر با تو چه زیبا بود، به زیبایی رویا بود
نمیدیدیم و میرفتیم، هزاران سایه با ما بود
سکوتت را ندانستم، نگاهم را نفهمیدی
نگفتم گفتنیها رو، تو هم هرگز نپرسیدی
در آن هنگامهی تردید، در آن
رشته کوههای هیمالیا در آسیا ، بلندترین رشته کوههای دنیا هستند . این رشته کوهها به قدری بلند هستند که بام دنیا نام گرفته اند. در قله این رشته کوهها برف و یخ هیچوقت آب نمی شوند.
باج سبیل گرفتن (برای انجام کاری ،به زور از کسی پول گرفتن)
کتاب شازده کوچول اثر کیست؟
پاسخ صحیح را به صورت شماره سوال:پاسخ صحیح به شماره 5000 2853 080 909 پیامک کنید. مثال: از چپ به راست بخوانید 643:1 |
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.