داستان کوتاه لحظه اخر
به هنگام حمله ی ناپلئون به روسیه دسته ای از سربازان او در مرکز شهر کوچکی از آن سرزمین همیشه برف در حال جنگ بودند ...یکی از فرماندهان به طور اتفاقی از سواران خود جدا می افتد و گروهی از قزاقان روسی رد او را می گیرند و در خیابانهای پر پیچ و خم شهر به تعقیب او می پردازند .فرمانده که جان خود را در خطر می بیند پا به فرار می گذارد و سر انجام در کوچه ای سراسیمه وارد یک دکان پوست فروشی می شود و با مشاهده ی پوست فروش ملتمسانه و با نفس های بریده بریده فریاد می زند : کمکم کن جانم را نجات بده . کجا می توانم
حلزون دریایی، خود را شبیه برگ کاهوی می کند تا دشمنش را گول بزند. این حلزون ر میان صخره های مرجانی ، رنگی شبیه به رنگ ماهی دارد . این روشی برای هشدار به دشمن است که مزه خوب ندارد یا اینکه زهر آلود است .
خاک در توبره کشیدن ( تهدید شدید در حد ویران کردن خانه یا دکان که حتی مصالح آن را به جا نگذاردن)
اثر آناتول فرانس
پاسخ صحیح را به صورت شماره سوال:پاسخ صحیح به شماره 5000 2853 080 909 پیامک کنید. مثال: از چپ به راست بخوانید 24021:2 |
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.