بخند بخند
بخند
هوس کردم بازم امشب زیر بارون و تو خیابون
به یادت اشک بریزم طبق معمول همیشه
آخه وقتی بارون میاد، رو صورت یه عاشق مثل من
حتی فرق اشک و بارون دیگه معلوم نمیشه
امشب چشای من مثل ابرای بهاره
نخند به حال من که حالم گریه داره
چرا گریم نمیتونه رو تو تاثیر بزاره؟
آره بخند! بخند که حالم خنده داره
این عشق یک طرفه من رو کشونده تو خیابونو
نمیخوام توی این خلوت کسی دور و برم باشه
نه پلکام روی هم میرن، نه دست میکشم از گریه
نه میخوام بند بیاد بارون، نه چتری رو سرم باشه
در سال 1823 چارلز مکینتاش اولین بارانی پوش را ساخت . او لایه ای از کائوچو را بین دو پارچه قرار داد . به این ترتیب پارچه در برابر آب غیر قابل نفوذ می شد . اما وقتی این پارچه خیس می شد ،وزن آن زیاد می گردید و بوی بسیار بدی هم د اشت .
آب نمی بیند وگرنه شناگر قابلی است (اگر نمی تواند شرارتی بکند ،بواسطه این است که وسیله ای برای دسترسی ندارد )
اين مصرع از كدام شاعر معاصر است؟ آمدي جانم يه قربانت ولي حالا چرا....
پاسخ صحیح را به صورت شماره سوال:پاسخ صحیح به شماره 5000 2853 080 909 پیامک کنید. مثال: از چپ به راست بخوانید 9416:3 |
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.