آرزو ( داستان )

خانمی در زمین گلف ، مشغول بازی بود . ضربه ای به توپ زد و توپ به درون بیشه زار کنار زمین افتاد . او برای پیدا کردن توپ ، به بیشه زار رفت و ناگهان با صحنه ای روبرو شد . قورباغه ای در تله ای گرفتار بود . قورباغه حرف می زد و رو به خانم گفت : اگر مرا از بند آزاد کنی ، سه آرزویت را برآورده می کنم . خانم ، ذوق زده شده بود و سریع قورباغه را آزاد کرد . قورباغه به او گفت : نگذاشتی شرایط بر آورده کردن آرزوها را بگویم ، هر آرزویی که برایت بر آورده کردم ده برابر آن را برای همسرت بر آورده میکنم !
خانم کمی تا

فقط کامنت    

ایجاد کننده

ماموت ها که 10 هزار سال پیش منقرض شدند تا 6 سالگی شیر مادرشان را می خوردند.

ضرب المثل

لب بود که دندان آمد ( سا بقه ما دراین کار از شما بیشتر است )

مسابقه
برای شرکت در مسابقه، شماره شما باید در سیستم ثبت شود

سوال شماره 16949 تأیید کننده: angel201
sunny/?
(1) ابری
(2) افتابی
(3) گرم
(4) سرد
پاسخ صحیح را به صورت
شماره سوال:پاسخ صحیح
به شماره 5000 2853 080 909 پیامک کنید.
مثال: از چپ به راست بخوانید 16949:2
هر روز یک نفر از کسانی که پاسخ صحیح داده باشند به قید قرعه، عضو ویژه اورداپ خواهند شد.
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.

صفحات ایجاد شده توسط اعضا