حکایت عقاب و کلاغ بیشه
آورده اند که عقابی بود.
بر بچه گوسفند حمله آورد و او را به چنگال صید کرده، در ربود.
کلاغی که شوق تقلید داشت ، این احوال را دید.
خواست که زور خود بر گوسفندی بیازماید و لیکن پنجه اش در پشم گوسفند چنان اسیر ماند که بیچاره خود را از آن خلاص دادن نتوانست.
شبان آمد و او را اسیر یافته ، بگرفت و به خانه برد تا از بهر بازیچه به فرزندان خود دهد.
چون فرزندان شبان کلاغ را دیدند، از پدر خود پرسیدند که این پرنده چه نام دارد؟
راعی گفت این پرنده ای است که پیش از یک ساعت خود را عقاب تصور کرده بود، اکنون خوب دانس
پسته درختی ایرانی است و نام آن در زبان های دیگر از نام ایرانی گرفته شده است . در پارسی قدیم نام این درخت ، پیستاکو و در پارسی میانه ، پیستاک بوده و بعد ها به پسته تبدیل شده است که نخستین بار در نواحی پارت ( خراسان امروزی ) کشت می شد .
آسمان اجل (کسی که در عین تهی دستی ،شادان و خندان لب باشد)
پاسخ صحیح را به صورت شماره سوال:پاسخ صحیح به شماره 5000 2853 080 909 پیامک کنید. مثال: از چپ به راست بخوانید 9902:3 |
در صورت ویژه بودن امتیاز آن به شما اضافه خواهد شد.