مشاهیر درمیان
پیش بینی وضع هوا
پوشاك مردان
سرپوش : كلاه نمد: جنس آن از نمد و بغلهاي آن لبهدار است.
شب كلاه: جنس آن از كرك و پشم و به رنگهاي سفيد و سياه است. در بيرجند درست ميشد و روي آن منديل ميبستند.
مُنديل: شالي سفيد يا سياه است كه طول آن حدود پنجاه سانتيمتر و جنس آن از قميس است.
كلاه دورهدار: دور تا دور آن لبه دارد و از جنس پشم است.
كلاه پهلوي يا شاهپوري: جلوي آن لبه گرد دارد و بيشتر به رنگهاي تيره است. اين كلاه را بيشتر جوانان بر سر ميگذارند.
كلاه قرص: از كلاه پهلوي كمي تنگتر است و در روستاي چنشت به دور تا دور آن تسبيح و مهره آويزان ميكنند.
عرقچين: شبيه عرقچين امروزي است، ولي اطراف آن را گلدوزي ميكردند و پر از نقش و نگار بود.
كلاه ترمه: جنس آن از ابريشم قرمز بود و دور آن شيرازه داشت. اين كلاه را طبقه اعيان به سر ميگذاشتند.
گردنپيچ يا لنگته: مانند شال بود و آن را به گردن ميبندند. جنس آن از كرك است.
تن پوش : جليغه: بدون آستين و جلوي آن باز و دكمهدار است. پشت جليغه از پارچة آستري است.
پيراهن: جنس آن از كرباس و به رنگهاي سفيد، تيره و خاكستري است. پيراهن بدون يقه و جلوي آن بسته است و فقط بالاي آن دو يا سه دكمه دارد. بعضي اوقات دكمه بالاي آن را در بغل گردن ميگذاشتند.
قميس: از پيراهن بلندتر و از دو پهلو باز است. تا زير زانو را ميپوشاند و به آن لباس افغاني هم ميگويند.
لباده: از روي شانه تا زير زانو را ميپوشاند و جلوي آن باز است و سه يا چهار دكمه دارد. جنس آن از كرك و بيشتر به رنگ خاكي است.
نيم تنه: مانند كتهاي امروزي و بيشتر به رنگهاي تيره است.
پالتو: لباس زمستاني است. جنس آن از پشم و بيشتر به رنگهاي سبز، كبود و آبي است.
شلوار (تمبان): جنس آن از كرباس و رنگهاي آن متفاوت و پاچههاي آن گشاد است. به آن شلوار گشاد، بيژامه، لباس افغاني و شلوار دو لنگه نيز ميگويند. شلوار دو لنگه از شلوار عادي خيلي گشادتر است.
قارت (جقه): شبيه كت ولي آستينها و قد آن از كت بلندتر است. جنس جقه از پشم است.
قبا: بدون يقه و بيشتر به رنگهاي سبز و قهوهاي است. از روي دوش تا زير زانو را ميپوشاند. سر آستين آن دكمهدار و جلوي آن دو يا سه دكمه دارد و بقيه آن باز است.
سينه بند: شبيه جليغه ولي جلوي آن بسته است.
مچ پيچ: جنس آن از پارچه است و مردان آن را به مچ دستشان ميبستند.
پاپوش : شامل گيوه، كفش ساده، ارسي، گولي، پوتين، كفش چوبي، كفش پونار، كفش چارق، كفش چپت و كفش تخت آجي است. اين كفشها در محل ساخته ميشود و برخي نمونههاي آن هنوز در روستاها متداول است.
پوشاك زنان
سرپوش : چهارقد: مانند روسريهاي امروزي ولي از آن بزرگتر است. جنس آن از پنبه و بيشتر به رنگ سفيد است.
دستمال: آن را روي چهار قد و به پيشاني ميبستند و بيشتر رنگهاي تيره به ويژه قرمز آن متداول بوده است.
روبند: پارچهاي و نازك بود و به وسيله دو بند به دور سر بسته و در جلو صورت آويزان ميشد.
كلوته: به آن كلاه پول هم ميگفتند و قسمت جلوي آن را با انواع سكههاي نقره قديمي تزيين ميكردند.
كوسه: شبيه چهار قد ولي از آن نازكتر بود و در تابستانها استفاده ميشد.
عرقچين: شبيه عرقچينهاي امروزي بود و روي آن نقش و نگار داشت.
تن پوش : پيراهن يا (پهره): از روي شانه تا زير زانو را ميپوشاند و جلوي آن به اندازه سه دكمه باز است. در برخي نقاط نوع بدون دكمه آن نيز رايج است.
دالاق: شبيه جوراب است و از نوك پا تا كمر را ميپوشاند.كمر آن بند دارد و دور كمر بسته ميشود.
شليته: نوعي دامن چيندار و بسيار گشاد است و از كمر تا زير زانو را ميپوشاند.
شلوار: جنس آن كرباس و گشاد و بلند است. به آن شلوار تختهدار و شلوار دو لنگه نيز ميگويند.
يل: شبيه جليغه و از آن بلندتر است. از مخمل و پارچههاي قيمتي درست ميشود و آن را با زيورآلات تزيين ميكنند. جلوي يل باز است و معمولاً آن را در شب عروسي و يا زنان اعيان ميپوشيدند.
چادر: بيشتر به رنگهاي سفيد و سياه گلدار و شبيه چادرهاي امروزي است. در روستاي سربيشه چادر چهارگوش است و در روستاي چنشت از چادر معمولی کوچکتر و کوتاه تر است و فقط از پشت سر آويزان ميشود.
پاپوش : شامل كفش تبلكدار، گرجي، گالش، كفش سوز و كفش ساده است. همچنين در بيرجند نوعي جوراب بافته ميشود كه به جوراب هفت رنگ معروف است.
اداب و روسموم مردمان در روز عید نوروز
شیرینی پزان، نان پزان، کدورتزدایی، پرداخت دین، فاتحهخوانی خانه تکانی سال نو و آماده کردن آجیل شب عید مانند کشمش، عناب، نقل، پخته و ... و تفت دادن یا شور کردن تخمه و پسته و دید و بازدید بزرگان فامیل و اقوام از مراسم مرسوم در این ایام است که با شور خاصی انجام میشود.
کاشت سرسوزی
کاشتن سرسبزی یا به قول بیرجندیها سر سوزی یکی از آیینهای پا بر جا در ایام عید است که حدود یک ماه مانده به عید در ظرفهای کوچک یا بزرگ مقداری جو، گندم، عدس یا ماش میکارند تا روز عید سر سبز باشد.
برخی نیز روی جدارههای کوزههای سفالی سر سبزیهای بسیار زیبا و دلربایی به وجود میآورند. در بعضی از خانوادهها هم به نیت سلامتی افراد خانواده برای هر یک از آنها یک سر سبزی میکارند.
رسم شاه مولایی
یکی دیگر از مراسم خراسان جنوبی رسم شاه مولایی است که در مناطق شهری و روستایی استان مرسوم است و انجام آن بدین ترتیب است که چند روز مانده به نوروز افراد خیر و معتمدان محل با مراجعه به ثروتمندان اقدام به تهیه اجناس مورد نیاز نیازمندان کرده و آنها را بین افراد نیازمند تقسیم میکنند.
اهالی بیرجند قدیم اعتقاد داشتند که شام شب عید به هر قیمت که شده باید پلو باشد. فقیر و ثروتمند خود را مقید به تهیه و پختن پلو در شب عید میدانستند. این هم از رسومی است که امروزیها شاید با شنیدنش به تعجب و خنده وا داشته شوند چرا که بسیاری در قدیمالایام استطاعت تهیه پلو و حتی نان گندم را برای یک هفته هم نداشتهاند چه رسد برای همه سال و تنها نوروز به نوروز، آن هم با کلی سختی و مشقت چشمشان به پلو میافتاده است.
حنابندان
پاکیزه بودن در هنگام ورود سال نو نیز از آدابی است که اهالی بیرجند مقید به انجام آن هستند و اعتقاد دارند که سال نو را باید با تنی پاک آغاز کرد.
حنا بندان یکی دیگر از مراسم مردم این سرزمین است که درگذشته و در مواقع مختلف از جمله نوروز انجام میشده است. هنوز هم گروهی از مردم به ویژه بزرگسالان با آمدن عید نوروز با رنگ کردن موهای سر و انگشتان خود با حنا به استقبال نوروز میروند.
سمنوپزان
سمنوپزان یکی دیگر از مراسمهای پر رنج و زحمت، پرطرفدار و تشریفاتی نوروز است که برای انجام آن 40 تا 50 روز مانده به نوروز خانمها ظرفهایی وسط حیاط یا پشت بام میگذاشتند تا از آب باران پر شود همزمان نیز مقداری گندم در پارچههای سفید و نازک به نام صافی میریختند تا در آب خیس شود یا اینکه روی تگیجه (تشت مانندی پهن و بافته شده از ساقههای گز) میگذاشتند و پیوسته آن را با آب نگه میداشتند تا گندمها جوانه بزنند.
پس از این کار آنها را در جایی پهن میکردند تا خشک شود و برای آسیاب کردن یا (دستاس) آماده شود پس از الک کردن آردها آن را با مقداری آرد معمولی مخلوط میکردند.
نزدیکیهای عید آردها را خمیر و با انواع ادویه مثل زردچوبه، دارچین و سیاه دانه و کراویه مخلوط میکردند. با آماده شدن آرد آن را به صورت گردههای کوچک یا بزرگ درآورده، در دیگچههای مسی به نام (قلیف) گذاشته روی اجاق پر از آتش میگذاشتند و روی قلیفها را نیز با آتش میپوشاندند و پس از آماده شدن آنها را به تکههای مناسب تقسیم و به همراه آجیل از میهمانان نوروزی پذیرایی میکردند.
خانه تکانی
خانه تکانی یا رفت و روب یکی دو هفته پیش از عید خانه تکاتی یا رفت و روب انجام میگیرد و مجدداً اثاثیه را جابهجا میکنند و گردگیری میکنند و دوباره آنها را میچینند.
خرید لباس
خرید لباس عید از یکی دو ماه به نوروز مانده مردمان بیرجند به بازار میروند و لباس عیدشان را میخرند، پارچههایی معمولاً خریداری میشود که دارای رنگ روشن و سرخ یا زرد باشد و معتقد بودند اگر لباس را خودشان بدوزند پارچه آن را روزهای دوشنبه یا جمعه قیچی کنند و نیز معتقد هستند که روز پنجشنبه ساعت سنگین است و لباس مدتی روی دست میماند تا دوخته شود. روز سه شنبه اگر بریده شود نصیب دزد یا مرده شور میشود و روز چهارشنبه میسوزد
سرپوش : كلاه نمد: جنس آن از نمد و بغلهاي آن لبهدار است.
شب كلاه: جنس آن از كرك و پشم و به رنگهاي سفيد و سياه است. در بيرجند درست ميشد و روي آن منديل ميبستند.
مُنديل: شالي سفيد يا سياه است كه طول آن حدود پنجاه سانتيمتر و جنس آن از قميس است.
كلاه دورهدار: دور تا دور آن لبه دارد و از جنس پشم است.
كلاه پهلوي يا شاهپوري: جلوي آن لبه گرد دارد و بيشتر به رنگهاي تيره است. اين كلاه را بيشتر جوانان بر سر ميگذارند.
كلاه قرص: از كلاه پهلوي كمي تنگتر است و در روستاي چنشت به دور تا دور آن تسبيح و مهره آويزان ميكنند.
عرقچين: شبيه عرقچين امروزي است، ولي اطراف آن را گلدوزي ميكردند و پر از نقش و نگار بود.
كلاه ترمه: جنس آن از ابريشم قرمز بود و دور آن شيرازه داشت. اين كلاه را طبقه اعيان به سر ميگذاشتند.
گردنپيچ يا لنگته: مانند شال بود و آن را به گردن ميبندند. جنس آن از كرك است.
تن پوش : جليغه: بدون آستين و جلوي آن باز و دكمهدار است. پشت جليغه از پارچة آستري است.
پيراهن: جنس آن از كرباس و به رنگهاي سفيد، تيره و خاكستري است. پيراهن بدون يقه و جلوي آن بسته است و فقط بالاي آن دو يا سه دكمه دارد. بعضي اوقات دكمه بالاي آن را در بغل گردن ميگذاشتند.
قميس: از پيراهن بلندتر و از دو پهلو باز است. تا زير زانو را ميپوشاند و به آن لباس افغاني هم ميگويند.
لباده: از روي شانه تا زير زانو را ميپوشاند و جلوي آن باز است و سه يا چهار دكمه دارد. جنس آن از كرك و بيشتر به رنگ خاكي است.
نيم تنه: مانند كتهاي امروزي و بيشتر به رنگهاي تيره است.
پالتو: لباس زمستاني است. جنس آن از پشم و بيشتر به رنگهاي سبز، كبود و آبي است.
شلوار (تمبان): جنس آن از كرباس و رنگهاي آن متفاوت و پاچههاي آن گشاد است. به آن شلوار گشاد، بيژامه، لباس افغاني و شلوار دو لنگه نيز ميگويند. شلوار دو لنگه از شلوار عادي خيلي گشادتر است.
قارت (جقه): شبيه كت ولي آستينها و قد آن از كت بلندتر است. جنس جقه از پشم است.
قبا: بدون يقه و بيشتر به رنگهاي سبز و قهوهاي است. از روي دوش تا زير زانو را ميپوشاند. سر آستين آن دكمهدار و جلوي آن دو يا سه دكمه دارد و بقيه آن باز است.
سينه بند: شبيه جليغه ولي جلوي آن بسته است.
مچ پيچ: جنس آن از پارچه است و مردان آن را به مچ دستشان ميبستند.
پاپوش : شامل گيوه، كفش ساده، ارسي، گولي، پوتين، كفش چوبي، كفش پونار، كفش چارق، كفش چپت و كفش تخت آجي است. اين كفشها در محل ساخته ميشود و برخي نمونههاي آن هنوز در روستاها متداول است.
پوشاك زنان
سرپوش : چهارقد: مانند روسريهاي امروزي ولي از آن بزرگتر است. جنس آن از پنبه و بيشتر به رنگ سفيد است.
دستمال: آن را روي چهار قد و به پيشاني ميبستند و بيشتر رنگهاي تيره به ويژه قرمز آن متداول بوده است.
روبند: پارچهاي و نازك بود و به وسيله دو بند به دور سر بسته و در جلو صورت آويزان ميشد.
كلوته: به آن كلاه پول هم ميگفتند و قسمت جلوي آن را با انواع سكههاي نقره قديمي تزيين ميكردند.
كوسه: شبيه چهار قد ولي از آن نازكتر بود و در تابستانها استفاده ميشد.
عرقچين: شبيه عرقچينهاي امروزي بود و روي آن نقش و نگار داشت.
تن پوش : پيراهن يا (پهره): از روي شانه تا زير زانو را ميپوشاند و جلوي آن به اندازه سه دكمه باز است. در برخي نقاط نوع بدون دكمه آن نيز رايج است.
دالاق: شبيه جوراب است و از نوك پا تا كمر را ميپوشاند.كمر آن بند دارد و دور كمر بسته ميشود.
شليته: نوعي دامن چيندار و بسيار گشاد است و از كمر تا زير زانو را ميپوشاند.
شلوار: جنس آن كرباس و گشاد و بلند است. به آن شلوار تختهدار و شلوار دو لنگه نيز ميگويند.
يل: شبيه جليغه و از آن بلندتر است. از مخمل و پارچههاي قيمتي درست ميشود و آن را با زيورآلات تزيين ميكنند. جلوي يل باز است و معمولاً آن را در شب عروسي و يا زنان اعيان ميپوشيدند.
چادر: بيشتر به رنگهاي سفيد و سياه گلدار و شبيه چادرهاي امروزي است. در روستاي سربيشه چادر چهارگوش است و در روستاي چنشت از چادر معمولی کوچکتر و کوتاه تر است و فقط از پشت سر آويزان ميشود.
پاپوش : شامل كفش تبلكدار، گرجي، گالش، كفش سوز و كفش ساده است. همچنين در بيرجند نوعي جوراب بافته ميشود كه به جوراب هفت رنگ معروف است.
اداب و روسموم مردمان در روز عید نوروز
شیرینی پزان، نان پزان، کدورتزدایی، پرداخت دین، فاتحهخوانی خانه تکانی سال نو و آماده کردن آجیل شب عید مانند کشمش، عناب، نقل، پخته و ... و تفت دادن یا شور کردن تخمه و پسته و دید و بازدید بزرگان فامیل و اقوام از مراسم مرسوم در این ایام است که با شور خاصی انجام میشود.
کاشت سرسوزی
کاشتن سرسبزی یا به قول بیرجندیها سر سوزی یکی از آیینهای پا بر جا در ایام عید است که حدود یک ماه مانده به عید در ظرفهای کوچک یا بزرگ مقداری جو، گندم، عدس یا ماش میکارند تا روز عید سر سبز باشد.
برخی نیز روی جدارههای کوزههای سفالی سر سبزیهای بسیار زیبا و دلربایی به وجود میآورند. در بعضی از خانوادهها هم به نیت سلامتی افراد خانواده برای هر یک از آنها یک سر سبزی میکارند.
رسم شاه مولایی
یکی دیگر از مراسم خراسان جنوبی رسم شاه مولایی است که در مناطق شهری و روستایی استان مرسوم است و انجام آن بدین ترتیب است که چند روز مانده به نوروز افراد خیر و معتمدان محل با مراجعه به ثروتمندان اقدام به تهیه اجناس مورد نیاز نیازمندان کرده و آنها را بین افراد نیازمند تقسیم میکنند.
اهالی بیرجند قدیم اعتقاد داشتند که شام شب عید به هر قیمت که شده باید پلو باشد. فقیر و ثروتمند خود را مقید به تهیه و پختن پلو در شب عید میدانستند. این هم از رسومی است که امروزیها شاید با شنیدنش به تعجب و خنده وا داشته شوند چرا که بسیاری در قدیمالایام استطاعت تهیه پلو و حتی نان گندم را برای یک هفته هم نداشتهاند چه رسد برای همه سال و تنها نوروز به نوروز، آن هم با کلی سختی و مشقت چشمشان به پلو میافتاده است.
حنابندان
پاکیزه بودن در هنگام ورود سال نو نیز از آدابی است که اهالی بیرجند مقید به انجام آن هستند و اعتقاد دارند که سال نو را باید با تنی پاک آغاز کرد.
حنا بندان یکی دیگر از مراسم مردم این سرزمین است که درگذشته و در مواقع مختلف از جمله نوروز انجام میشده است. هنوز هم گروهی از مردم به ویژه بزرگسالان با آمدن عید نوروز با رنگ کردن موهای سر و انگشتان خود با حنا به استقبال نوروز میروند.
سمنوپزان
سمنوپزان یکی دیگر از مراسمهای پر رنج و زحمت، پرطرفدار و تشریفاتی نوروز است که برای انجام آن 40 تا 50 روز مانده به نوروز خانمها ظرفهایی وسط حیاط یا پشت بام میگذاشتند تا از آب باران پر شود همزمان نیز مقداری گندم در پارچههای سفید و نازک به نام صافی میریختند تا در آب خیس شود یا اینکه روی تگیجه (تشت مانندی پهن و بافته شده از ساقههای گز) میگذاشتند و پیوسته آن را با آب نگه میداشتند تا گندمها جوانه بزنند.
پس از این کار آنها را در جایی پهن میکردند تا خشک شود و برای آسیاب کردن یا (دستاس) آماده شود پس از الک کردن آردها آن را با مقداری آرد معمولی مخلوط میکردند.
نزدیکیهای عید آردها را خمیر و با انواع ادویه مثل زردچوبه، دارچین و سیاه دانه و کراویه مخلوط میکردند. با آماده شدن آرد آن را به صورت گردههای کوچک یا بزرگ درآورده، در دیگچههای مسی به نام (قلیف) گذاشته روی اجاق پر از آتش میگذاشتند و روی قلیفها را نیز با آتش میپوشاندند و پس از آماده شدن آنها را به تکههای مناسب تقسیم و به همراه آجیل از میهمانان نوروزی پذیرایی میکردند.
خانه تکانی
خانه تکانی یا رفت و روب یکی دو هفته پیش از عید خانه تکاتی یا رفت و روب انجام میگیرد و مجدداً اثاثیه را جابهجا میکنند و گردگیری میکنند و دوباره آنها را میچینند.
خرید لباس
خرید لباس عید از یکی دو ماه به نوروز مانده مردمان بیرجند به بازار میروند و لباس عیدشان را میخرند، پارچههایی معمولاً خریداری میشود که دارای رنگ روشن و سرخ یا زرد باشد و معتقد بودند اگر لباس را خودشان بدوزند پارچه آن را روزهای دوشنبه یا جمعه قیچی کنند و نیز معتقد هستند که روز پنجشنبه ساعت سنگین است و لباس مدتی روی دست میماند تا دوخته شود. روز سه شنبه اگر بریده شود نصیب دزد یا مرده شور میشود و روز چهارشنبه میسوزد
جهث مشارکت در تکمیل بانک اطلاعاتی شهر درمیان عضو سایت شوید
این کار جهت اطمینان از صحت اطلاعات وارد شده میباشد.
اطلاعات دیگر از درمیان
اطلاعات عمومی استان خراسان جنوبی
اطلاعات عمومی سایر نقاط ایران
آخرین ویرایش مختصات توسط: احساس خاموش